میدونین بدبختی یعنی کی؟.

اینقدر الان پریشونم که نمیدونم باید چیکار کنم.

بدبختی یعنی اونجایی که بابا درمیاره بهت میگه بیخودی دیگه تلاش نکن، اونا چندماه پیش خواستگاریشونو کردن و جوابشونم گرفتن.

میدونین این یعنی چی؟. این برای من یعنی خود خود مرگ. اون میدونست من چقد دوستش دارم. اون میدونست دارم برای یک‌ثانیه دیدنش جون میدم. اون میفهمید چقد بی تابشم، خودش بهم قول داد برام درستش میکنه.

و امروز جواب همه چراهای ذهنمو گرفتم. محمد منو دوست داشته، نه یکبار؛ چهاربار خواستگاریم کرده از بابام، ولی حالا که ناامید شده همش و جواب رد شنیده، داره فراموش میکنه. داره دلبسته یکی دیگه میشه. ای خدا من چیکار کنم؟. از دست این بابا سر به کجا بذارم؟

میگم بابا این حرفت یعنی چی؟. ما قرار گذاشته بودیم. میگه ما قراری نداشتیم، تو گفتی دوستش دارم منم گفتم بدردت نمبخوره.

راست میگن که اگه پسرا هزاربارم بهشون جواب منفی بدی عین خیالشون نیست، بازم قابلیت اینکه عاشق بشن دارن، ولی دخترا با همون بار اول جون میدن.

الان حس میکنم دارم جون میدم. منی که الان چندماهه دیوانه یه لحظه دیدنشم، حالا باید اینجوری سرم در بیاد؟.

باید الان بشنوم که محمد من چندماه پیش؛ چندبار خواستگاری کرده و جواب رد شنیده.

دلم شکست از بابام. توقع هرچیزیو ازش داشتم الا این. بابای من اینجوری نبود، خیلی دلم میخواد بفهمم کی زیر گوشش حرف زده.

خدایا؛ یکاری کن برام. دارم سکته میکنم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها